ارتباط در خانواده، روانشناسی ارتباط،روشهای محبوبیت در بین دیگران،فواید رابطه مطلوب در خانواده، شیوه های همدلی و گوش دادن،روش‌های کاربردی در مورد تربیت فرزندان ،آسیب شناسی چیست؟،عوامل موفقیت در حفظ سلامت خانواده

 zibaweb.com  زیبا وب ،سایت مفید برای خانواده های ایرانی

مطالب این صفحه : مقدمه ای در رابطه با روانشناسی ارتباط ،  نحوه برقراري ارتباط موثر در خانواده،ارتباط موثر و محبوبيت در بين ديگران ، روش‌های کاربردی در مورد تربیت فرزندان ، شیوه های دوستی با فرزند

 

گردآوری : حمید رضا ترکمندی

نحوه برقراري ارتباط موثر در خانواده


امروز، عنوان «دهکده جهاني» حکايت از آن دارد که ارتباطات و روابط ميان افراد، بسيار آسان شده است و در عصر ارتباطات، گويي زمان و مکان فشرده شده و روابط به سهولت، انجام پذير گشته است. پرسشي که اکنون در پي پاسخي براي آنيم، مفهوم ارتباط و چگونگي برقراري آن با اطرافيان خود است در پاسخ به اين پرسش، نحوه ارتباط در خانواده نيز روشن خواهد شد. در روان‌شناسي، زماني ارتباط ميان فردي، مثبت ارزيابي مي‌شود که بتواند به سلامت رواني افراد کمک کند. بنابراين مشکلاتي که در اين روابط بروز مي‌کند، به دليل برآورد نشدن سلامت رواني افراد است. بر اين اساس، ضروري است مؤلفه‌هاي يک ارتباط مناسب را شناخت تا در برقراري آن به سلامت رواني دست يافت هر ارتباط داراي چهار عنصر اساسي است: پيام، فرستنده پيام، گيرنده پيام؛ کانال ارتباطي. اکنون به توضيح مختصري درباره ويژگيهاي اين عناصر، مي‌پردازيم:
ويژگيهاي فرستنده پيام:
صداقت و راستي؛ ايمان و باور به پيامي که داده مي‌شود با شخصيت معنوي فرستنده پيام و سلامت شخصيت او، از ويژگيهاي مهم فرستنده پيام است.
ويژگيهاي پيام:

گرچه با شناخت ويژگيهاي فرستنده پيام، تا حدودي، ويژگيهاي پيام نيز قابل دريافت است، در اين‌جا به ويژگيهاي ديگر پيام اشاره مي‌کنيم. تناسب پيام با نياز مخاطب؛ غنا و پرباري پيام؛ حلاوت و شيريني آن؛ و سرانجام تناسب پيام با درک مخاطب‌1، از ويژگيهاي مهم پيام است. طبيعي است که توجه به اين ويژگيها در روابط ميان همسران، رابطه‌اي موفق را در پي خواهد داشت. www.zibaweb.com

ويژگيهاي گيرنده پيام:

در يک ارتباط د‌وسويه، همان‌گونه که فرستنده پيام، داراي ويژگيهايي است، گيرنده پيام نيز از ويژگيهايي برخوردار است که عبارت است از: هوشياري و خردمندي؛ انگيزه؛ آمادگي.



کانال ارتباطي:

لازم به ذکر است که با فراهم بودن سه عنصر نخست ارتباط روابط ميان فردي با توفيق همراه نخواهد بود مگر عنصر لازم که همانا «کانال ارتباطي» است، مهيا باشد. کانال ارتباطي، چيزي شبيه سيم تلفن است که ارتباط دو سويه را ممکن مي‌سازد. محيط، شرايط و اقتضائات آن، در شکل‌دهي کانال ارتباطي، نقش بسزايي باز مي‌کند.


عوامل ارتباط مؤثر:

در برقراري يک ارتباط تأثيرگذار که سلامت رواني افراد را در پي دارد، پنج عامل، مؤثر است که به ترتيب عبارت است از:
1ـ گشودگي 2ـ همدلي 3ـ مثبت گرايي 4ـ حمايتگري 5ـ تساوي
اکنون به توضيح مختصري درباره هريک از اين عوامل، مي‌پردازيم.
گشودگي و ويژگيهاي آن:

«گشودگي» بدين معناست که فرد، توان و آمادگي آن را دارد که ارتباطي مؤثر داشته باشد. چنين کساني که در روابط ميان فردي، از ويژگي «گشودگي» بهره‌مندمند، بشاش و خنده رويند. کسي که گشودگي دارد، به خوبي مي‌شنود و در برخورد با افراد، با حسن اعتماد رفتار مي‌کند و خشنودي و رضايت خاطر را از ويژگيهاي يک انسان گشوده معرفي مي‌کند.

گشودگي و پنجرة «جُوهَري»

«گشودگي» ، بخشي از وجود ماست که با افزايش محدوده آن، بخشهاي ديگر وجودمان را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد، به‌طوري که بخشي از سخنان ناگفته خود را با طرف مقابل، در ميان مي‌نهيم و بدين‌سان بخش پنهان وجود خود را در محدودة بخش «گشودگي» قرار مي‌دهيم. اين مطالب را دو دانشمند روان‌شناس غربي به نامهاي جو و هري، در قالب تصوير «پنجره» نشان داده‌اند که به «پنجره جوهري» معروف شده است. اين پنجر، بيانگر شخصيت آدمي است که چهار شيشه آن ، چهار منطقه وجودي انسان را نشان مي‌دهد:
منطقه گشوده
منطقه کور
منطقه پنهان
منطقه ناشناخته

اکنون به توضيح اين مناطق مي‌پردازيم.
الف ـ منطقه گشوده، بخشي از وجود ماست که براي خود و ديگران شناخته شده است، مانند بسياري از رفتارها و انديشه‌هاي ما که هم خود و هم ديگران، از آن آگاهند.
ب ـ منطقه پنهان، پخشي از وجود ماست که تنها براي خود شناخته است، اما ديگران از آن بي‌اطلاعند، مانند اسراري که به ديگران نگفته‌ايم. در يک ارتباط مطلوب، خط مرز ميان منطقه گشوده و پنهان شکسته مي‌شود و منطقه گشوده در منطقة پنهان گسترش مي‌يابد و در نتيجه، چه بسا بسياري از اسرار خود را با مخاطب خويش، در ميان مي‌گذاريم و بدين‌سان از محدوده منطقه پنهان وجودمان مي‌کاهيم. طبيعي است که در ارتباط موفق، هر چه اعتماد بيشتر گردد، منطقه پنهان در منطقه گشوده، بيشتر قرار مي‌گيرد.
ج ـ منطقه کور، بخشي از وجود ماست که براي خود، ناشناخته است و براي ديگران، شناخته، مانند بسياري از توانمنديها، خوبيها و بديهاي ما که ديگران از آن آگاهند و ما از آن بي‌خبر!
د ـ منطقه ناشناخته، بخشي از وجود ماست که نه آن را مي‌شناسيم و نه ديگران از آن آگاهند. شايد تأکيد روايات ديني بر شناخت اين منطقه بوده است تا آدمي خويشتن را بشناسد و در وجود خود تأمل کند تا بهترين معرفت را به دست آورد:

مَعْرِفَةُ النَّفْسِ اَکْمَلُ الْمَعارِفِ2 شناخت خويشتن، کاملترين شناختهاست.
ارمغان چنين شناختي، آگاهي از خداوند و قدرت لايزال اوست. قرآن کريم، به اين نکته نهم اشاره مي‌کند که خود فراموشي و خويشتن را نشناختن، خدا فراموشي را به دنبال خواهد داشت3.




همدلي:

يکي از عواملي که در پايداري روابط، بخصوص در روابط زناشويي، مؤثر است، «همدلي» است. مراد از همدلي آن است که در روابط ميان فردي، نسبت به رخدادها و حوادث اتفاق افتاده براي مخاطب، احساسي در حد احساس او داشته‌ايم و به عبارتي روشنتر، شريک در غم و شادي او گرديم4




مثبت‌گرايي: www.zibaweb.com

«مثبت‌گرايي» ، بدين معناست که هميشه «نيمه پر ليوان» را بايد نگريست و به ذکر نکات منفي مخاطب، بسنده نکرد. روحيه مثبت‌گرايي در خانواده و جامعه، نه تنها اميد به زندگي و فرداهاي بهتر را افزايش مي‌دهد، بلکه روابط را صميمانه‌تر مي‌سازد. تامس آنتوني هريس، مثبت‌گرايي و عدم آن را در چهار حالت قابل تصور مي‌داند:



1ـ نگاه به خود مثبت است و به ديگران منفي 2ـ نگاه به خود و ديگران منفي است 3ـ خود و ديجگران را دست کم مي‌گيرد. در اين حالت، شخص بدبينانه، در روابط خود، روحيه اطمينان را نخواهد داشت. 4ـ نگاه به خود و ديگران مثبت است. اين حالت، مهمترين حالت است که از آن با تعبير «ماندن در وضعيت آخر» ياد مي‌شود5.



حمايتگري:

«حمايتگري»، بدان معناست که در روابط خود، تلاش کرد از ارتباط با مخاطب خويش، حمايت کرد، به عبارت ديگر، گوش سپردن به سخنان مخاطب و احترام به احساسات و، حمايت از ارتباط با اوست تا ارتباط با وي، استوارتر گردد و استمرار يابد.
تساوي:

همواره سفارش شده است که در روابط ميان فردي، هيچ‌گاه ، همچون رئيس و مرؤوس، رفتار نشود، بلکه نوعي تساوي در اعمال و روابط طرفين ديده شود. تساوي در روابط ميان فردي ـ بخصوص روابط زناشويي ـ حاکي از تواضع و فروتني طرفين است؛ امري که در سيرة پيشوايان، ديده مي‌شود.


امام صادق (ع) مي‌فرمود: کان رسولُ الله يَأکُلُ اَکْلَهَ والْعَبْدِ و يَجْلِسُ جَلْسَةَ الْعَبْدِ6 پيامبر خدا ، همچون بندگان، مي‌خورد و مي‌نشست!

نتايج کلي ارتباط:
ارتباط اثرگذار، افزون بر آن که سلامت رواني افراد را در پي دارد، دو نتيجه را به ارمغان مي‌آورد: بعد عمل‌گرايانه و رضايت شخصي.
بعد عمل‌گرايانه، هنگامي تحقق مي‌يابد که هدف ما از ارتباط تأمين شده باشد و رضايت شخصي، زماني ميسر مي‌گردد که در کنار برآورده شدن بعد عمل‌گرايانه، احساس خشنودي و برخورد احترام‌آميزي از ارتباط با مخاطب، ديده شود. از اين رو، چه بسا بعد عمل‌گرايانه ارتباط تحقق مي‌يابد ولي به دليل برخورد نامناسب مخاطب، رضايت شخصي حاصل نمي‌گردد و در نقطه مقابل، چه بسا هيچ نتيجه‌اي از اين ارتباط به دست نمي‌آيد که بدترين حالت ارتباط خواهد بود.

يادداشتها:

1ـ يکي از ويژگيهاي حضرت رسول (ص) آن بود که با مخاطب خود، متناسب با درک و توان ذهني‌اش، سخن مي‌گفت: ما کَلَّمَ النّاسَ قَطّ اِلّا بِقَدْرِ عُقُولِهِم‌، نک: محمدصالح مازندراني، شرح اصول الکافي، ج 11 ، ص 47



2ـ نک: علي بن محمد ليثي واسطي، عيون الحکم و المواعظ، تحقيق حسين حسني بيرجندي، ص 486؛ محمد ري شهري، ميزان الحکمه ، ج 3، ص 1875.



3ـ حضرت علي(ع) فرمود: آن که خود را شناخت، خدا را خواهد شناخت. نک: محمد ري شهري، ميزان الحکمه، ج 3، ص 1875؛ نيز: حشر (59)، آية 19.
4ـ نمونة اعلاي همدردي را در رفتار حضرت علي(ع) مي‌توان ديد که فرمودند: «چگونه شب، با شکمي سير، سر به بالين نهم، در حالي که در حجاز يا يمامه، کسي باشد که به قرص ناني محتاج است و يا هرگز شکمي سير، نخورده است!» نک: نهج‌البلاغه، نامة 45، نامه امام به عثمان بن حنيف انصاري.

5ـ تعبير از تامس آنتوني هريس است، نک: همو، ماندن در وضعيت آخر، ترجمة اسماعيل فصيح.

6ـ نک: کليني، الکافي، ج 6، ص 270. www.zibaweb.com

نویسنده :مهدي خيرالهي
00000000000000000


چند پيشنهاد جهت ارتباط موثر و محبوبيت در بين ديگران:

1-  شنونده خوبي باشيد . شايد بگوييد گوش کردن که کاري ندارد, بله گوش کردن ساده است اما اگر شنونده فن گوش کردن را نتواند به درستي به کار ببندد , رابطه سالم و موثري پديد نمي آيد. براي آنکه محبوب ديگران شويد بايد حس گوش کردن را ياد بگيريد, تمرين کنيد و بسيار به کار ببنديد. هماهنگي لازم بين اينکه شما ژست بگيريد, توي چشم طرف مقابلتان زل بزنيد و مرتبا سرتان را تکان بدهيد اما حواستان پيش معامله خانه تان يا هر چيز ديگري باشد, هر کسي را متوجه اين موضوع که شما فن گوش کردن را بلد نيستيد مي کند فن گوش کردن مغاير با خميازه کشيدن , به ساعت مگاه کردن وتند تند آدامس جويدن است.

2- صادق باشيد, بدون ابهام و با صراحت و صداقت صحبت کنيد. روابطي که اين اصل راندارند بي شک قطع خواهند شد

3- همدلي کنيد نه همدردي! هيچ کس درد هيچ کسي را به طور واقعي نمي فهمد, پس ما همدردي نمي توانيم کنيم اما همدلي فرايندي است که در طي ان خودمان را جاي طرف مقابل مي گذاريم و دنيا را از دريچه چشم او مي نگريم. در همدلي قضاوت ممنوع است و ما حق نداريم درباره ديگران قضاوت کنيم مگر اينکه قاضي يا حقوقدان باشيم؟!

4- حرف خود را مزه مزه کنيد خودتان را جاي طرف مقابل بگذاريد و اگر گفته هايتان تلخ نبود به زبان بياوريد.

5- نصيحت نکنيد هيچ يک از ما از نصيحت خوشمان نمي ايد بيهوده خود را خسته نکنيد و به جاي نصيحت پيشنهاد بدهيد.

6- سرزنش نکنيد هيچ کس بي عيب نيست و هيچ گلي بي خار نمي باشد. پس ديگر جايي براي سرزنش باقي نمي ماند.سرزنش کردن بهداشت رواني ديگران را به خطر مي اندازد.

7- افراد را همان گونه که هستند بپذيريد اگر قصد محبوبيت داريد بهتر است افراد را با تمام بدي ها و خوبي هايشان بپذيريد. پذيرش بي قيد و شرط را فراموش نکنيد.

8- احترام ديگران را نگه داريد تا وقتي به ديگران احترام نگذاريد به شما احترام نمي گذارند و اصولا مردم جواب هديه را با هديه و جواب کتک را با لگد!!

9- به شيوه مناسب مخالفت کنيد به جاي بلند کردن صدا, بحث و جدل مخرب و ...... ازروش خلع سلاح استفاده کنيد. در اين روش سعي مي کنيم در حرفهاي طرف مقابل حقيقتي را بيابيم. حتي اگر با کل سخن مخالف هستيم. اين روش تسکين دهنده و آرام بخش اعصاب است

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

گام های اساسی در برقراری ارتباط موثر

مقدمه :
يكي از ويژگيهاي انسان سالم و موفق، مهارت و توانايي برقراري ارتباط مؤثر و سازنده با ديگران است. آيا شما اين ويژگي را داريد؟ كسب اين مهارت مهم و ضروري در زندگي اجتماعي خيلي مشكل نيست. فقط بايد بخواهيد و تمرين كنيد. در اين نوشتار ما به هفت گام اساسي براي يادگيري اين مهارت اشاره مي كنيم.
گام اول: گوش دادن


درحالي كه به نظر مي‌رسد گوش دادن به ديگران بسيار ساده است، اما اگر شنونده فن گوش دادن را نتواند به درستي به‌كار ببندد ارتباط دچار مشكل مي شود. گوش دادن فقط شنيدن كلامي كه طرف مقابل به زبان مي آورد نيست، بلكه شامل برخي موارد به شرح زير است:
www.zibaweb.com
- اينكه گوينده كيست؟
- ديدگاه او نسبت به مسئله مطرح شده چيست؟
- چه مسائلي او را نگران مي كند، احساساتش چگونه است و چه انتظاري از ما دارد؟
علاوه به اينها يك شنونده موفق بخوبي مي تواند هماهنگي لازم بين ارتباط كلامي و غيركلامي برقرار نمايد، قادر است به كليه ژستها و حالات بدني گوينده توجه كند و خود نيز به هنگام گوش دادن از ژستها و حالات بدني مناسب جهت تاييد و اعلام درك طرف مقابل استفاده كند. او هيچگاه با خميازه كشيدن و يا با نگاه كردن به سرعت و به اطراف، نگاه خود را از گوينده نمي گيرد و دائما” درصدد است تا با تماس چشمي مناسب اين موضوع را به گوينده منتقل نمايد كه علاقمند است به حرفهاي او گوش دهد.
به خاطر داشته باشيد تا زماني كه شما به جاي تمركز و دقت در سخنان ديگران به افكار دروني خود گوش مي دهيد، قادر نخواهيد بود شنونده خوبي باشيد.
گام دوم: صريح و صادق بودن


صراحت و صادق بودن فرايندي است كه در ارتباطات انساني به شكل نامحسوس اما بسيار موثر نقش بازي مي كند. تاكيد ميشود اين فرآيند قابل ديدن يا شيندن نمي باشد. بلكه دو طرف درگير ارتباط، آن را حس مي كنند.
اگر ارتباطي فاقد صراحت و صداقت باشد، بدون شك، يا قطع خواهد شد و يا به شكل مخدوش، مبهم و ناسالم ادامه مي يابد. اگر نتوانيم يا نخواهيم منظور خود را با صراحت بيان نماييم طرف مقابل به اشتباه مي افتد و به حدس و گمان متوسل مي شود و از واقعيت دور مي گردد.
به خاطر داشته باشيم ابهام و عدم صدات در ارتباطات انساني سرمنشاء بسياري از مسائل و مشكلات در ارتباطات فردي است.
گام سوم: همدلي و همدردي

اغلب ما زماني كه با يكديگر ارتباط برقرار مي كنيم همواره افكار، آرزوها ، تمايلات، نگرانيها و ترسهاي خود را آشكار مي سازيم. بدين جهت نياز داريم كه ديگران اولا” درك درستي از ما داشته باشند و ثانيا” با ما در زمينه نگرانيها، ترسها و مشكلاتمان همدلي و همدردي كنند. همدردي تلاشي است براي درك و فهم دنيازي ذهني طرف مقابل. براي همدلي بايد بتوانيم خود را جاي ديگران بگذاريم و از دريچه چشم آنها نگاه و احساس كنيم. در همدلي شما مي توانيد سخن طرف مقابل را تكرار كنيد تا بداند كه شما منظور او را دريافته ايد. مثال: دوستتان به شما مي گويد: هم اتاقي‌ام اعصاب من را خرد كرده است به هيچ وجه نمي توانم او را تحمل كنم، با استفاده از طرز رفتار همدلانه مي توانيد به او بگوييد: ( مثل اينكه از دست او خيلي عصباني هستي، اين طور نيست؟ )
به خاطر داشته باشيد كه در برخورد همدلانه مجبور نيستيد در جهت موفقيت با طرف مقابل خود حرف بزنيد. به جاي آن با تكرارصحبت او احساساتش را تصديق كنيد. در ضمن لازم نيست در مقابل حرفهاي طرف مقابل قضاوت و نتيجه گيري كنيد. نكته قابل ذكر اينكه ميان همدلي و همدردي تفاوت وجود دارد، در همدردي شنوندنه سعي مي كند با احساسات و عواطف گوينده همنوايي داشته باشد. بدين معني كه خوشحال شدن به خوشحالي او و متاسف شدن به ناراحتي او منجر مي شود ولي همانطور كه اشاره شد در همدلي، شما الزاما” درصدد تاييد و موافقت با طرف مقابل خود نمي باشيد.
همدلي و همدردي هر دو در تداوم ارتباط نقش بازي مي كنند، با اين تفاوت كه در همدلي نقش منطق قوي‌تر از احساس است و شنونده با همدلي به خوبي به حرفهاي گوينده گوش ميدهد تا بتواند براي حل مسئله به او كمك كند، ولي در همدردي صرفا” با تخليه هيجانات و عواطف منفي به او كمك مي كند.
گام چهارم: حفظ آرامش و احترام به طرف مقابل

ما اغلب در ارتباطات خود با ديگران درصدد ارزيابي آنها برمي آييم و گاه فكر مي كنيم يا بايد نظرات و احساسات آنها را رد كنيم و يا به نوعي (مستقيم و غيرمستقيم) نظرات و احساسات خودمات را به آنها تحميل نماييم. ارتباطاتي كه بر پايه اين روش شكل مي گيرد غالبا” تداوم نمي يابد و هر دو طرف درگير در ارتباط را دچار مشكل مي سازد. همانطور كه قبلا” نيز اشاره شد، ما بدين دليل با يكديگر ارتباط برقرار مي كنيم تا از طريق آن به حل مسائل و مشكلات، رفع تضادها و تعارضات، رد و بدل كردن اطلاعات ، درك بهتر خود و رفع نيازهاي اجتماعي دست يابيم، در روابطي كه (( ارزيابي ديگران )) عنصر اصلي آن مي باشد نه تنها اهداف مذكور تحقق نمي يابد، بلكه آرامش لازم در ارتباطات انساني نيز از بين مي رود. بايد به خاطر داشته باشيم همه ما مي‌خواهيم ديگران با نظرات ما موافقت كنند و يا حداقل به افكار و احساسات ما احترام بگذارند و آنها را تاييد كنند، زير عقايد و نظرات ما براي خودمات كاملا” اهميت ندارند، اگر در ارتباط با ديگران اين تصور پيش آيد كه به نظرات آنها احترام نمي گذاريم، ارتباط روند مناسب و هدفمند خود را طي نمي نمايد

در نظر گرفتن اين نكته كه اغلب مردم مانند ما فكر نمي كنند، احساس نمي كنند و به روش خود به دنيا نگاه مي كنند بسيار اساسي است.
گام پنجم: مخالفت نمودن به شيوه مناسب


اگر بتوانيم بپذيريم كه ديگران مانند ما نيستند آن وقت مي توانيم به شيوه مناسب با نظرات و عقايد آنها كه به نظر ما صحيح نيستند مخالفت كنيم. به عبارت ديگر بدون بحث و جدل مخرب كه غالبا” همراه با بلند كردن صدا، داد و فرياد، خشم و غضب است مي توانيم به نتيجه مناسب دست يابيم. يكي از مناسب‌ترين شيوه‌ها براي مخالفت كردن با نظرات و عقايد ديگران روش خلع سلاح است. در اين روش، فرد در سخنان طرف مقابل حقيقتي را پيدا مي كند (حتي اگر با مجموعه سخنان او موافق نيست ) و سپس در مقام موافقت و تاييد آن حرف مي زند.. اين روش بر طرف مقابل تاثير آرام بخش عجيبي مي گذارد.
ممكن است روش خلع سلاح را نپذيرد ولي جدل، بي فايده و هميشه بي سرانجام است، با اين شيوه در واقع شما پيروز از بحث خارج مي شويد و طرف مقابل نيز احساس پيروزي مي كند و با آمادگي بيشتري به حرفهاي شما گوش مي دهد.
مثال: همكلاسي شما مي گويد: اصلا” حرفهاي تو را قبول ندارم! پاسخ شما: بله حق باتوست، ما هميشه نبايد دربست و به صورت صددرصد حرفهاي ديگران را نپذيريم.
بايد به خاطر داشت كه لحن پاسخ شما نيز مهم است. اگر پاسخ تحقيرآميز باشد اين روش اثر مطلوب را نخواهد داشت.
گام ششم: خودشناسي و افزايش آگاهي

شناسايي دنياي ذهني ديگران، همدلي و همدردي كردن با آنها و يا به نتيجه رسيدن بحثهاي ما با ديگران نيازمند خوشناسي و تلاشي براي افزايش اطلاعات و آگاهيهاي خود جهت شناسايي ديگران و محيط زندگي است.
آگاهي از نقاط قوت و ضعف، ترسها، اميال،‌ آرزوها و نيازهاي خود و پذيرش صادقانه آنها، كمك مي كند ويژگيها و وخصوصيات ديگران را واقع بينانه‌تر ببينيم و آنها را بپذيريم.
در خودشناسي پاسخ دادن به سئوالاتي نظير پرسشهاي زيركمك كننده است:
-دوست دارم دوستان و افرادي كه با آنها ارتباط نزديك دارم چه ويژگيهايي داشته باشند؟
-آيا مي توانم رابطه صميمانه و بدون قيد و شرط را با ديگران برقرار نمايم؟
-از درگير شدن در يك رابطه دوستانه چقدر لذت ميبرم؟
-ميزان تعهد من در ارتباطات اجتماعي چقدر است؟
-در مواقع ضروري چقدر مي توانم به دوستانم كمك كنم؟
-آيا در دوستي و ارتباط با ديگران پيش قدم مي شوم؟
-زماني كه مسئله يا مشكلي در ارتباط با ديگران پيدا مي كنم چگونه عمل مي كنم؟
-آيا انتظارات من از ديگران واقع بينانه است؟
بايد به خاطر داشت خوشناسي و افزايش آگاهي مستلزم صرف وقت، صبوري و تلاشي در جهت تغيير ويژگيهاي منفي خود است. علاوه بر عوامل فوق كمك گرفتن از افراد متخصص نظير روانشناسان و مشاوران نيز ضروري است.
www.zibaweb.com
گام هفتم: شناسايي افكار تحريف شده

اكثر ما در ارتباط با ديگران در چارچوب افكار خود و احساسات از پيش تعيين شده و كليشه‌اي خود رفتار مي كنيم. در بسياري از اين افكار، تصوير صحيحي از واقعيتها موجود نمي باشد. بدين معني كه ما در فرآيند پردازش اطلاعاتي كه نسبت به ديگران داريم دستخوش خطاي شناختي مي شويم. براي روشن‌تر شدن مطلب مثالي بيان مي كنيم:
آيا تاكنون براي شما پيش آمده است كه سايه يك شيء مثل يك تكه چوب باريك و بلند يا ريسماني را روي ديوار به شكل مار ببينيد؟ مطمئنا” همه ما در طول زندگي بارها تجربياتي از اين دست داشته‌ايم به اين قبيل تجربيات در علم روانشناسي احساس و ادراك، (( خطاي حسي )) گفته ميشود.
سيستم شناختي ما نيز بعضا” دچار خطا و تحريف ميشود. اين خطاها را روانشناسان شناختي (( تحريف شناختي يا خطاي شناختي )) مي نامند. تحريفهاي شناختي مثل آينه و يا دوربيني هستند كه اشكال را به همان گونه كه هستند بازنمايي نمي‌كنند، بلكه شكلهاي عجيب و غريب و نادرستي را نشان مي دهند.
تحريفهاي شناختي در ارتباطات انساني مشكلات فراواني ايجاد مي‌كنند، لذا بايد آنها را شناخت و در جهت تصحيح آنها گام برداشت. در اينجا به برخي از مهمترين تحريفهاي شناختي همراه با مثال اشاره مي كنيم.
مثال: يكي از همكلاسي‌ها را در دانشكده مي‌بينيد و سلام مي كنيد، اما او جواب سلام شما را نمي دهد و بي تفاوت از كنار شما مي گذرد

در اين حادثه: ذهني كه دچار تحريف و خطاي شناختي است، امكان دارد به يكي از شيوه‌هاي زير اين رفتار را تعبير و تفسير نمايد.
-او چقدر خودخواه و مغرور شده است ( پيش داوري )
-حتما” من كاري كرده‌ام ( شخصي سازي )
-هميشه ديگران را ناديده مي گيرد ( تعميم مبالغه آميز )
-رابطه‌ام را بايد با او قطع كنم ( نتيجه گيري و يا تصميم گيري شتابزده )
همانطور كه مي بينيد، هر كدام از شيوه‌هاي مذكور به نوعي منجر به قطع يا مخدوش شدن ارتباط ما با ديگران ميشود، در حالي كه شايد مسئله اساسي، عدم توان ما در پردازش اطلاعات صحيح و مبتني بر واقعيت باشد، كه باعث بوجود آمدن اين مسئله شده است.
بايد به خاطر داشت زير بناي تحريفهاي شناختي باورهاي غيرمنطقي است. براي شناسايي اين دسته باورها و مبارزه با تحريفهاي شناختي علاوه بر آگاهي، كمك گرفتن از افراد متخصص نظير روانشناسان بسيار كمك كننده است.
سعي مي كنيم اين گامها را به خاطر بسپاريم، آنها را به كار بنديم تا بتوانيم روابط اجتماعي موثر و مستحكم تري با ديگران برقرار كنيم
منبع : مقاله " هفت گام اساسي در برقراري ارتباط موثر " -تهيه کننده : زهره استوار: كارشناس مركز مشاوره دانشگاه تهران- انتشارات : معاونت دانشجويي و فرهنگي مركز مشاوره دانشجويي- وزارت علوم، تحقيقات و فناوري

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


مقدمه ای در رابطه با روانشناسی ارتباط
مقدمه:
در عصر ارتباطات و دنياي رسانه‌ها، ما هنوز نيازمند ارتباط‌هاي دوستانه و سنتي خويش هستيم و آن‌چه مسلم است آشنايي با روش‌هاي صحيح ايجاد ارتباط، سازگاري در شرايط و موقعيت‌هاي خاص، گذشت و فداكاري، حس همدلي و وفاداري براي تحكيم بخشيدن و توسعه‌ي هرچه بيشتر اين روابط لازم است. چه خوب است اين نياز را ابتداي كودكي به شكلي كاملاً اصولي و مطابق با هنجارهاي جامعه به فرزندانمان بياموزيم، تا آنها در اين راستا دچار مشكل نشوند.
در اين مقاله مطالبي درباره‌ي روانشناسي ارتباط جمع‌آوري شده است كه اميدوارم براي خواننده مفيد باشد.

ارتباط:
هر كس به دوستاني نياز دارد، اما همه‌ي افراد نمي‌دانند چگونه دوستاني پيدا كنند و آن‌ها را نگه دارند.
تقاضاها و نيازها از سوي شغل و خانواده باعث مي‌شود كه بسياري از مردم، انر‍‍ژي كمتري براي آوردن يك فرد جديد به زندگي خود يا پرورش ارتباطاتي كه تاكنون داشته‌اند صرف كنند.
به گفته‌ي «چريل ريچي» دكتراي تخصصي و مددكار اجتماعي در دانشگاه واشنگتن: تحقيقات نشان داده است مردمي كه حمايت جدي از سوي دوستان يا خانواده ندارند، زندگي كوتاه‌تري دارند و بيشتر از استرس رنج مي‌برند. حمايت از جانب دوستان مي‌تواند قدرت برقراري تغييرات مثبت در زندگي را براي مردم ايجاد كند. مثل دور ماندن از داروها(مواد مخدر) و يا بروز دادن ارتباطات خصمانه(پرخاشگرانه). بعضي از مردم ممكن است يافتن دوست را كاري سخت بدانند، زيرا آنها فاقد مهارت‌هاي مورد نياز براي تعامل موثر با ديگران و ايجاد ارتباط اجتماعي حمايت‌كننده هستند. انسان‌ها با اين مهارت‌ها متولد نمي‌شوند،‌ آنها نياز به يادگيري اين مهارت‌ها دارند.

از كجا شروع مي‌كنيد؟
دكتر ريچي اظهار مي‌دارد: بيشتر از اينكه كه يك هدف وسيع مثل يافتن دوستان جديد داشته باشيد هدف را به گام‌هاي كوچكتري كه قابل رويارويي و دست‌يابي باشند تقسيم كنيد.
قدم اول مي‌تواند اين باشد كه هرروز با يك نفر كه به خوبي او را نمي‌شناسيد مكالمه‌اي را آغاز كنيد، براي مثال يك نفر را در محل كار خود يا در كليسا، اين ممكن است به مرور زمان به وسيله‌ي در نظر گرفتن يك موضوع و آغاز ارتباط و حتي تمرين با يك عضو حامي خانواده يا يك دوست قابل اعتماد موجب آمادگي شود.
براي عده‌اي،‌ ملاقات با افراد جديد ممكن است قسمت ساده‌ي كار باشد. اما مشكل اين است كه چگونه مي‌توان يك آشنايي اوليه را به يك دوستي تبديل كرد.
اطلاعاتي درباره‌ي خودتان، از طريقي آشكار كنيد كه اعتماد را در يك رابطه دوستي ايجاد كند. روش ديگر رفتار متقابل است براي مثال: از طريق گوش كردن با دقت به ديگران هنگامي كه اطلاعاتي را درباره خودشان بروز مي‌دهند و يا به طور ملموس،‌ فراهم كردن يك پرستار بچه براي ديگران به خاطر لطفي به آنها.

توسعه‌ي روابط دوستانه:
بعضي از مردم خود را بدون حامي مي‌يابند نه اين خاطر كه نمي‌توانند روابط اجتماعي را آغاز كنند بلكه به اين دليل كه آنها دوستشان را با كمك خواستن بيش از حد و جبران نكردن آن آزرده مي‌كنند. يا از بين بردن اعتماد مثل گفتن رازي كه باعث مي‌شود دوستي متزلزل گردد. (ارتباط ناپايدار شود).
دكتر ريچي مي‌گويد: براي برقراري ارتباط، مهم است كه قابل اعتمادتر و مسوول‌تر باشيم و رفتار متقابلانه‌ي بيشتر در روابط روزمره داشته باشيم.
اگر ارتباطات اجتماعي شما حمايت كننده است. بودن افراد زياد در اطراف شما در تمام مواقع، ممكن است در اوقات شخصي شما و خانواده‌تان دخالت كند. بخشي از ساختار مهارت اجتماعي، قرار دادن حد و مرز در يك رابطه است و اينكه اين رابطه را در سطح يك آشنايي نگه داريم تا تبديل آن به يك دوستي نزديك. يك فرد با تعداد روابط اجتماعي خيلي زياد، مي‌تواند شرايط بدتري نسبت به يك فرد تنها داشته باشد اگر بيشتر آن ارتباطات اجتماعي، منفي و ضعيف باشد و در انتها، تعداد روابط اجتماعي، دقيقاً به اندازه‌ي كيفيت آن‌ها مهم نمي‌باشد.
دكتر ريچي مي‌گويد: دوستي در يك ارتباط فيزيكي محض بيشتر است، به نوع تبادلاتي كه در ارتباطات خود با مردم داريد دقت كنيد و اين كه آيا اين افراد مي‌توانند نوع ياري و حمايت را به گونه‌اي تأمين كنند كه مفيد باشد؟

چرا ما دوستاني داريم؟
كودكي نه ساله پاسخ مي‌دهد: تا كسي باشد كه با او بازي كنم. و كودك دوازده ساله مي‌گويد: اينگونه است كه شما تنها نخواهيد بود ولي هست كه شما را حمايت كند و در كنار شما باشد.
اين دو پاسخ يك طرز تفكر موشكافانه و ديدگاه پيشرفته در مورد دوستان و روابط دوستانه است كه به عنوان يك ويژگي كودكان در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف ظاهر مي‌شود.
اگر چه كودكان، هم سالان زيادي در گروه‌هاي بازي، مهد كودك‌ها، كلاس درس و همسايه‌ها دارند اما گروه مشخص شده‌اي از دوستان و حتي تعداد كمتري دوست صميمي دارند. «كارولي هاوز» اشاره مي‌كند كه روابط دوستانه در دوران پيش از مدرسه از يك رفتار اجتماعي متقابل و احساسي از توافق پديدار مي‌شود كه كودكان با هم بودن و درگير شدن در دسته‌اي از فعاليت‌ها كه هر دو از آن لذت مي‌برند را آسان مي‌دانند. اين رابطه‌ي دوستانه ابتدايي، كودكان را براي فرصت همكاري و ارتباط با ديگران آماده مي‌كند. در نتيجه كودكاني كه رابطه‌ي دوستانه‌ي پايداري ايجاد كرده‌اند بيشتر قادر به تكميل فعاليت‌هاي پيچيده با يكديگر هستند در مقايسه با هم‌سالاني كه با هم دوست نيستند.
روابط دوستانه اغلب بين كودكان از يك جنس (دختر يا پسر) مي‌باشد.
احتمال روابط دوستانه‌ي نزديك يك كودكان با اعضايي از جنسيت خود در سنين متوسط كودكي، تقريباً قاطعانه افزايش مي‌يابد. در نتيجه تا قبل از دوازده سالگي تقريباً بيشتر كودكان آمريكايي، يك هم‌سن از جنس خود را به عنوان دوست صميمي شناسايي مي‌كنند. در كنار فعاليت‌هايي كه علاقه‌ي دو طرفه در آن وجود دارد، دوستان مايلند درباره‌ي خودشان، معلم‌هايشان و به خصوص هم‌سالان خود با هم صحبت كنند.
در حقيقت، «پاركر و گوتمن» (1989) نتيجه گرفتند كه شايعه سازي و سخن چيني جنبه‌ي اساسي روابط دوستانه در سال‌هاي متوسط كودكي هستند. زماني كه كودكان از سلسله مراتب موقعيت‌هاي اجتماعي آگاه مي‌شوند و عموميت اين موضوع را در اجتماع درك مي‌كنند وضعيت نسبي خودشان را نيز در مقايسه با هم رديفانشان درمي‌يابند. به نظر مي‌رسد شايعه‌سازي در ميان دوستان به عملكرد روابط بين افراد و استحكام شخصيت فرد كمك مي‌كند.
اگرچه دوستان صميمي تمايل دارند كه از يك جنس باشند، پسران و دختران به طور قطع در در دوران كودكي از هم جدا نيستند.
ارتباط در مدارس و بين همسايه‌ها ممكن است اغلب بين گروه‌هايي از پسران با گروه‌هايي از دختران باشد. گاهي اوقات براي فعاليت‌هاي مشترك و گاهي اوقات براي خنده (شوخي) و يا برخي كارهاي محرك ديگر، اغلب درگير اين هستند كه هر كس چه كسي را دوست دارد.
تا قبل از سن بلوغ (جواني) صميميت در رابطه دوستي پديدار شده است. به خصوص براي دختران، حتي تا قبل از دوازده سالگي، دوستان به عنوان افرادي ويژه معرفي مي‌شوند. (كسي كه از شما حمايت مي‌كند و همواره با شماست). در مقايسه با دوستي دوران كودكي كه بيشتر براساس علايق و فعاليت‌هاي متقابل است، دوستي در دوران جواني به همراه بازتابي از ويژگي‌ها، ارزش‌ها و باورهاست. افراد در سن بلوغ(جواني) اعلام كرده‌اند كه زمان بيشتري را با دوستان سپري مي‌كنند تا با خانواده و به خاطر درك كردن آنها تمايل به بها دادن به دوستان دارند و احساس اينكه واكنش‌هاي آنها را شناسايي مي‌كنند.
از آنجا كه پسران تمايل به گذراندن اوقات خود با گروهي از دوستان دارند، دختران تمايل به سپري كردن زمان با تعداد كمتري از دوستان نزديك خود دارند.
«روبرت سلمن» اعتقاد دارد كه يك تغيير اضافي در مفهوم دوستي از ابتداي بلوغ تا دوران جواني وجود دارد. دوستي ابتداي بلوغ بر روابط خيلي نزديك متقابل تأكيد دارد و تغييرات آن را در بردارد در صورتي كه بيشتر جوانان بالغ اين حق را به دوستانشان مي‌دهند كه ارتباطي را با فرد ديگر هم آغاز كنند بدون اين كه آن را خطري تهديد كننده بر رابطه‌ي اصلي شان تفسير كنند.
«سلمن» هم‌چنين رشد توانايي دريافت ديد موشكافانه را بررسي كرده و دريافته است كه دشواري توانايي يك نفر از دريافت ديد كامل از ديگران قرين با ميزان پيشرفت در دوستي اوست. به علاوه، كودكان با مشكلات روانپزشكي اغلب روابط اجتماعي را از بين مي‌برند، دوستي‌ها را به طور ضعيفي گسترش مي‌دهند و در دريافت ديد كامل از ديگران دچار مشكل هستند.
دوستي‌ها نوع خاصي از ارتباطات هستند و لازم است كه از ارتباطات معمولي همسالان برجسته‌تر باشند.
«كلر استوكر و جوديت دان»
www.zibaweb.comمي‌گويند: براي مثال خواهران و برادران، دوستان و روابط دوستانه‌ي كودكان پنج تا ده ساله را بررسي كردند. اگرچه آنها هيچ الگويي از ارتباط با خواهران و برادران و روابط دوستانه نيافتند اما دريافتند كودكاني كه رفتار دوستانه‌ي خوبي با خواهر يا برادر خود ندارند به گفته‌ي مادران آنها، دوستان نزديك و دوستي‌هاي بهتري دارند. در مقايسه با كودكاني كه با خواهر يا برادر خود ارتباط خوبي دارند.
«استوكر و دان» بيان كردند كه كودكان رفتار پرخاشگرانه با خواهر و برادر خود را از طريق سرمايه‌گذاري در دوستي‌هايشان جبران مي‌كنند. به بيان ديگر خصومت، روابط كنترل شده با خواهر يا برادر ممكن است كودكان را به اندازه‌ي كافي براي روابط اجتماعي صميمانه‌ي ديگر ماهر كند. چيزي كه واضح است اين است كه اين رابطه براي دوستان هم سن نمي‌باشد بلكه براي دوستان نزديك است.
يك مشاهده اين است كه در ميان روابط اجتماعي كودكان، دوستي يك مقام ممتاز فرض مي‌شود.
اكنون پرواضح است كه روابط ما نقش موثري در خوب بودن روان ما دارند. بعضي از پيشنهادها كه روابط اجتماعي خوب را تقويت و تصحيح مي‌كنند، ممكن است به اندازه‌ي يك ماده غذايي خوب يا تمرين ورزشي مرتب مهم باشد. به گفته‌ي «ريف و ديگران
www.zibaweb.com2001» نه تنها آنچه كه گفته شده، بلكه به گفته‌ي «ريچارد جي ويلكينسون» سلامت جامعه‌ي ما بستگي به كيفيت روابط ما دارد.
متأسفانه بسياري از جنبه‌هاي زندگي مدرن ما، برخلاف روابط ما عمل مي‌كند. براي مثال تغييراتي در شغل ما را به نقطه‌اي دور از كشور منتقل مي‌كند، وابستگي‌هاي ضعيف خانوادگي و اجتماعي ما را به سمت انزوا و تنهايي سوق مي‌دهد. روانشناسي چه چيزي را به ما خواهد گفت؟ درباره‌ي اين كه چگونه با افراد ملاقات كنيم؟ چگونه ارتباط را ادامه دهيم؟ و اين كه چه اتفاقي مي‌افتد اگر اين ارتباط قطع شود؟

نتيجه‌گيري:
آنچه در اين مقاله گردآوري شده بود مجموعه‌اي از تحقيقات تعدادي از روانشناسان و جامعه‌شناسان آمريكايي است كه درباره‌ي چگونگي ايجاد و نحوه‌ي روابط اجتماعي موثر نظر داده‌اند.
ارتباط كه ظاهراً امري به ساده به نظر مي‌آيد ولي در مواقع موضوعي پيچيده است و بايد بيش از اين به آن اهميت داده شود. اگر افراد با توجه به سن با نقش خود در جامعه آَشنا شوند و وظايف خود را در رابطه با بقيه بدانند بهتر مي‌توانند در تعاملات اجتماعي موفق باشند.
پس بياييم از خود شروع كنيم و نحوه‌ي برقراري روابط اجتماعي و تداوم آن را به صورت عملي در خانواده و سپس در مراكز آموزشي پياده كنيم تا هم به سلامت روح و روان خود و هم به ترويج روحيه‌ي اجتماعي بودن كمك كرده باشيم كه نتيجه‌ي آن چيزي جز سلامت جامعه نيست.
براي اين كار نياز به حضور در جلسات و همايش‌هاي مختلف در زمينه‌ي جامعه‌شناسي كه توسط استادان برجسته‌ي كشور ما براي عموم تشكيل مي‌شود مي‌باشد و همين‌طور مطالعه‌ي مقالات علمي درباره‌ي ارتباط موثر افراد در جامعه و مطالبي ديگر در اين زمينه كمك خوبي هست تا ما بيشتر با اين‌گونه مسائل آشنا شويم.
زهرا اسلاملو

منابع:
http://www.healthline.com/galecontent/friendship
http://www.healthline.com/sw/wl-friends-are-good-for-your-health
-----------------------------------------------------------------------------------------

چگونه با فرزندم دوست شوم؟
روش‌های کاربردی در مورد تربیت فرزندان
همه ما تداوم وجود خویش را در فرزندان‌مان جستجو می‌کنیم. آنان میوه شیرین درخت حیات و ثمره تمام رنج و تلاش ما در زندگی این جهان می‌باشند، آنها آیینه وجود خود ما هستند که افکار، رفتار و روش‌های تربیتی درست یا غلطی را که در مورد آنان به‌ کار برده‌ایم، منعکس می‌سازند. هرگز فراموش نکنید که باید فرزندانمان را برای زمانی غیر از زمانی که خود در آن زندگی می‌کنیم، تربیت نماییم. جامعه‌ای که از خیلی جهات با اجتماع کنونی ما تفاوت دارد.
زبان فرزندان خود را بیاموزیم، زیرا شخصیت ما ثمره گذشته است و آنان متعلق به آینده هستند.
الف – اصول برقراری ارتباط سالم با فرزندان
1) فرزندان خود را همان‌طوری که هستند بپذیرید و از مقایسه آنان با دیگران خودداری کنید.
2) علاقه خود را به‌صورت جملات شیرین و شیوه‌های غیرکلامی محبت‌آمیز به او ابراز کنید.
3) با کودکان با زبان کودکی سخن بگویید و در قالب بازی‌ها با آنها ارتباط برقرار کنید.
4) با احترام و تشویق در فرزندانتان ایجاد امنیت روانی و انگیزه مثبت کنید.
5) فاصله روحی خود را با درد دل کردن و تعریف خاطرات کودکی با فرزندانتان کم کنید.
6) الگوی شخصیتی فرزندان خود باشید و بدون کلام رشد معنوی را در آنان تقویت کنید.
7) اشتباهات فرزندان خود با بزرگواری، بدون پرده دری و ایجاد جسارت در آنها رفع نمایید.
8) به او دستورندهید و نام فرزند خود را با احترام ‌به‌ویژه در حضور دیگران صدا کنید.
9) دادن هدیه‌های کوچک و مناسب، به بهانه‌‌های مختلف به آنان. به صورتی که آنها را پرتوقع نسازید و برای هر کار کوچکی از شما انتظار پاداش و جایزه نداشته باشند.
10) فاصله سنی خود را با فرزندانتان در ذهن خود به حداقل برسانید تا بتوانید زمینه‌هایی برای صحبت دوستانه فراهم کنید و او به راحتی مانند یک دوست نزدیک مسائل درونی خود را با شما مطرح کند. بدین‌منظور از روش عدد طلایی استفاده نمایید.
عدد طلایی ارتباط با فرزندان: عددی است که باید از سن خود کم کرده و به سن فرزند خویش اضافه نمایید تا بتوانید به راحتی با وی ارتباط صمیمانه برقرار کنید:
سن فرزند- سن خویش /2=عدد طلایی
ب – اصول تربیتی فرزندان
فرزندان ما آنچه را که می‌بینند یاد می‌گیرند، نه آنچه را که می‌شنوند. بنابراین به جای نصیحت و باید و نباید‌های تحکم‌آمیز تربیتی باید خود الگوی تربیتی فرزندانمان باشیم. بهترین شیوه و موثر‌ترین راه تربیت فرزندان و اولین مرحله تربیت شروع از خود است.
1- فرزندان خود را با سختی و محرومیت آشنا کنید، تا دارای روحی قوی و محکم شوند.
2- در مقاطع دشوار در کنارش باشید و با او هم‌دردی کنید، اما او را به خود وابسته نسازید.
3- در موقع انتقاد شخصیت وی را زیر سوال نبرید، بلکه عمل ناپسند او را مطرح کنید.
4- توقعات و انتظارات خود را به‌صورت دقیق و در حد توان او برایش توضیح دهید.
5- اهمیت وی را در خانواده به او تفهیم کنید تا در حفظ و رشد شخصیت خود بکوشد.
6- نسبت به دوستان فرزند خود حساسیت و شناخت بالایی داشته باشید. زیرا گرایش او به پذیرش در گروه همسالان و مشابهت با آنان، از عوامل اصلی تربیت نوجوانان است.
7- با توجه به شخصیت هر کودک تنبیه او شکل و مراحل خاص خودش را دارد. مانند (محبت، کنایه، نصیحت، گذشت، محرومیت و ... که تنبیه بدنی آن هم به صورت ضعیف، آخرین مرحله می‌باشد)
8- پرهیز از روش فرزند سالاری در تربیت (تربیت گل‌خانه‌ای) که نتیجه‌ای جز پرورش فرزندانی پرتوقع، ضعیف، زودرنج و شکننده در برابر حوادث زندگی را نخواهد داشت.
9- ایجاد حس مسئولیت و اعتماد به نفس در فرزندان با تعیین وظایف آنان در خانواده.
10- شناخت محدودیت‌ها و کشف استعداد کودک و ایجاد زمینه رشد و بروز خلاقیت در او.
هر کسی را بهر کاری ساختند مهر آن را در دلش انداختند
http://aftab1400.com

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

آسیب شناسی خانواده

آسیب شناسی چیست؟
آسیب شناسی در حوزه علوم پزشکی دانشی است که به مطالعه و بررسی بافتها و سلولها آسیب دیده یا آسیب زا و سبب شناسی بیماری می پردازد. بدین منوال آسیب شناسی اجتماعی علل و عوامل ایجاد کننده آسیبها و آفتها اجتماعی را مورد مطالعه قرار می دهد. کاربرد این دانش در مطالعه خانواده و «خانواده شناسی» یعنی شناخت عواملی که سلامت و استحکام خانواده را تهدید می کند و ازدواج پایدار و موفق را آسیب پذیر می سازد.
بسیاری از جامعه شناســان و دانشمنــدان علوم اجتماعی، جامعه را به منزله موجودی جاندار می پندارند که از اندام و اعضای زنده تشکیــل شده است. هر اندام و عضــو از یاختــه یا سلول های متعدد تشکیــل شده است که وظایف و نقش های گوناگون به عهــده دارد. از این دیدگاه خانــواده به عنوان یک سلـول، هر چه سالم تر و شاداب تـر باشد، جامعه هم سالم تر و با نشاط تر خواهـد بود. همچنیــن برخی از متخصصــان علـوم اجتــماعی جامعــه را به یک نظـام کلان تشبیـه کرده اند و بـر این باور هستنــد که جامعه ماننــد یک اتومبیـل است که از نظام های فرعی یا خرد تشکیل شده است. از این رو سلامت یکایک نظام های فرعی موجب سلامت کل نظام می شود.
عدم توجه به امور خانه
گاهی اوقات بی توجهی به برخی مسائل و عدم مشارکت در امور خانه موجب می شود، زن یا شوهـر این بی توجهی به امـور خانه را به بی توجهی و بی علاقگی به شخص خود تعمیم یا نسبت دهند. برای مثال شیر آب خراب است و چند وقت است که چکه می کند. ساعت خراب شده است و چنـد روز است که نیاز به تعمیر دارد. دکمه پیراهن من چند وقت است افتاده و کسی به فکر دوختن آن نیست. بنابراین اگر زن یا شوهری گفت: «همسر من به فکر خانه و خانواده نیست، من برای او ارزشی ندارم، او سرش به کار خودش مشغول است و ...» اظهارات او می تواند نشانه های خطر و آسیب زایی خانواده محسوب شود.
عدم همکاری در امور خانه به ویژه در دوران بیماری و بارداری زن، مورد خاصی است که موجب می شود زن دلسرد شود و این وضعیت را نشانه بی علاقگی یا بی وفایی شوهر تعبیر کند. روزی پیامبر اکرم (ص) به خانه دخترش حضرت فاطمه زهرا(س) رفت و دید دخترش پای دیگ نشسته و حضرت علی (ع) دارد برایش عدس پاک می کند. از صفا و صمیمت این زن و شوهر بسیار خوشش آمد و فرمودند: «مردی که به زن و فرزندش از روی محبت خدمت کند، خدا برایش خیر دنیا و آخرت را پاداش می دهد.»
مسایل اقتصادی و مالی
زندگی زناشویی بر پایه اشتراک بنا شده است. از این رو به کار بردن عبارتهایی از قبیل ((مال من))، ((جهیزیه من))، ((مال تو)) و نظایر آن پایه اشتراک را متزلزل و به تفرق و جدایی تبدیل می کند. زن و شوهر جوان آگاه و بصیر روی این عبارتها خط بطلان می کشند و آنها را به ((مال ما))، ((مساله ما)) و ((مشکل ما)) تبدیل می کنند. پیوندهایی که بر پایه انگیزه های مادی و ثروت زن یا شهر پی ریزی شده، پس از مدتی از هم می گسلد و بنیاد خانواده را متلاشی می کند. قدیمی ها جمله زیبایی را می گفتند که: «آدم نان خالی بخورد، اما دلش خوش باشد.» این جمله بانگر آن است که نیازهای مادی انسان در حد متوسط تامین شود، اما نیازهای روانی باید در حد بالا مورد توجه قرار گیرد.
انتقاد پذیری
هر کس باید بداند: هیچ کس کامل نیست و انتقاد راهی به سوی کمال است. بنابراین زن و شوهر باید با یکدیگر قرار بگذارند اگر از یکدیگر اشکالی دیدند، کاملا محترمانه و محرمانه و صادقانه به یکدیگر تذکر دهند و در پذیرفتن سخن حق عناد نورزند. واقعیت آن است که اکثر زنها و شوهرها یاد نگرفته اند که برای داشتن روابط سالمتر و حل مسایل زناشویی خود با یکدیگر به گفتگو و انتقاد بپردازند. حال آن که انتقاد مثبت و سازنده، هنری است که باید اصول و دانش آن را فرا گرفت و بهبود روابط زن و شوهر منوط به آن است که زوجین احساسات و افکار و دلخوریهای خود را با یکدیگر مبادله کنند. گاهی اوقات زن و شوهر ممکن است از انتقاد مستقیم همسر خود اجتناب کند و بگوید: «انتقاد موجب می شود روابط ما بدتر و غرور همسرم جریحه دار شود!» در حالی که امکان دارد همسر شما تاکنون ناخشنودی ها و دلخوریهای خود را به دهها شکل و روش کلامی یا غیر کلامی نشان داده باشد و در نتیجه بر اثر علنی نکردن ((رنجش ها))، شما به طور دقیق و مشخص ندانید که چه خطایی مرتکب شده اید و به رفتار نادرست خود ادامه دهید. بنابراین سعی کنید حرف دلتان را صمیمانه و صادقانه با همسرتان مطرح نمایید و هنگام انتقاد لحن کلامتان آمرانه و تهدید کننده نباشد. همچنین سعی کنید هنگام انتقاد به جای تمرکز بر آنچه که در رفتار همسرتان نمی پسندید، به رفتار مطلوبی که مورد نظر شما است و موجب رضایت خاطر شما می شود تکیه کنید. برای مثال به جای آنکه بگویید: «دوست ندارم دیر به خانه بیایی» بگویید: «وقتی زود به خانه می آیی من خوشحال می شوم». (ویزینگر، 1369). یادتان باشد که جمله هایی مانند ((از ما گذشته!!)) یا ((من همین هستم که هستم!!)) سلامت خانواده را تهدید می کند.
توصیه هایی برای پیشگیری از ستیزه های خانوادگی
چگونه می شود یک زندگی موفق و پایدار داشت و از بروز ستیزه های خانوادگی پیشگیری کرد؟
نیاز به برقراری رابطه انسانی در زندگی مشترک از مهمترین ضروریات است و مسلما کانون خانواده اولین پایگاه هر کس برای ارضاء این حس و نیاز می باشد. هر کس دوست دارد دیگران را دوست بدارد و دیگران هم او را دوست داشته باشند؛ بتواند صادقانه رفتار کند و رفتاری صادقانه از طرف مقابل خود مشاهده کند. ولی قبل از هر گونه عملی نیاز به علم و آگاهی داریم. اگر انسان بخواهد زندگی با نشاط و بسامانی داشته باشد، باید بداند برای رسیدن به چنین هدفی چه چیزهایی مورد نیاز است و باید با چه سلاحی پیش برود و کجا برود؟ لذا علم و آگاهی از اصول زندگی مشترک، از ضروریات است و پس از آن عمل به آن علم قرار دارد.
می توان گفت مهمترین راز سلامت و بقای خانواده، اصل دوست داشتن همسر است. اگر همسر خود را دوست بدارید؛ به خواسته های او توجه می کنید، خطاهای احتمالی او را می بخشید و برای رضایت و خوشبختی او تلاش مضاعف می کنید. سعی کنید از انتخاب همسر خود احساس رضایت نمایید و بیاندیشید که بهترین انتخاب را کرده اید.
یکی دیگر از عوامل موفقیت در حفظ سلامت خانواده، اعتقاد به این اصل است که هیچ کس کامل نیست. من هم کامل نیستم. انتقاد در فضای سالم و صمیمانه می تواند راهی برای رسیدن به کمال باشد. فرد موفق نه تنها از انتقاد روی گردان نیست، بلکه آن را با گشاده رویی می پذیرد. البته باید توجه داشته باشیم که زبان وبیان انتقاد، سالم و سازنده باشد.
در زندگی مشترک احساس مسئولیت و روح مشاورت از اهم امور است و هر یک از اعضاء باید سعی کند نقش خود را به خوبی ایفاء نماید و در صورت لزوم از خود گذشتگی بیشتری نشان دهد.
در این بخش توصیه ها و رهنمودهایی ارائه می شوند که امید است هم زن و هم شوهر با به کار بستن آنها در عمل و در زندگی مشترک بستر رشد و سلامت خانواده را تسهیل و تسریع کنند و از انحلال و آسیب خانواده پیشگیری نمایند و هیچگاه به اندیشه طلاق و جدایی نیفتند.

منابع:
قرآن مجید، ترجمه الهی قمشه ای، تهران: انتشارات کتابخانه سنایی و دارالقرآن کریم.
ایزدی، سیروس (1356). بحرانهای زندگی زن، تهران: انتشارات چهر.
بارکر، فیلیپ (1375). خانواده درمانی پایه، ترجمه محسن دهقانی و زهره دهقانی، تهران: انتشارات رشد.
بک، آرون تی (1370). عشق هرگز کافی نیست: روشهای نو برای حل مشکلات زناشویی و خانوادگی بر اساس شناخت درمانی. ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران: انتشارات نیوند.
به پژوه، احمد (1375). اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان: راهنمای خانواده سالم: تهران نشر رویش (انتشارات بعثت).
به پژوه، احمد (1374). آسیب شناسی ازدواج و خانواده: نکاتی چند درباره شناسایی، علت یابی و راهیابی مسایل زناشویی در: آموزش جوانان در آستانه ازدواج (چاپ دوم)، تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران.
ثنایی، باقر (1370). آسیب شناسی خانواده. پژوهشهای تربیتی: فصلنامه علمی – پژهشی دانشگاه تربیت معلم،3،1، 77-96.
ساروخانی، باقر (1372). طلاق: پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
قائمی، علی (1360). خانواده و مسایل همسران جوان، تهران: انتشارات امیری.
وایرینگر، هندری (1369). هیچ کس کامل نیست، ترجمه پریچهر معتمد گرجی، تهران: انتشارات مروارید.
نوشته شده توسط محمدرضا بلبل پور در شنبه 2020/11/28
http://reza4603.blogfa.com/post-311.aspx
 

لطفا از  مطلب فوق  با درج این لینک و منبع استفاده نمایید :حمید رضا ترکمندی ، زیباوب

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سایرمطالب مرتبط با روانشناسی و سلامت

_صفحه اصلی سایت زیبا وبwww.zibaweb.com